۱۱ مرداد ۱۴۰۱، ۷:۳۹

مطالعه و مرور عاشورایی؛

آماده عبور از پل مرگ و آزادی از زندان دنیا باشید!

آماده عبور از پل مرگ و آزادی از زندان دنیا باشید!

بعد از اقامه نماز صبح روز عاشورا امام (ع) رو به یارانش کرد و فرمود: ای بزرگ‌زادگان!‌ صبر و شکیبایی به خرج دهید که مرگ چیزی جز یک پل نیست که شما را از سختی‌ و رنج عبور داده به بهشت می‌رساند.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: کتاب «زیبایی‌های کربلا» نوشته حجت‌الاسلام محمد محمدیان یکی از کتاب‌های عاشورایی بازار نشر کشور است که برای اولین‌بار سال ۸۴ منتشر شد و سال ۸۷ به چاپ ششم رسید. در حال حاضر هم با نسخه‌های چاپ یازدهم در کتابفروشی‌ها عرضه می‌شود. چاپ اول تا دهم این‌کتاب در مجموع با شمارگان ۳۳ هزار نسخه عرضه شده است.

نویسنده کتاب پیش‌رو می‌گوید تأثیر حادثه کربلا در روند تاریخ اسلام و تعمیق فرهنگ شیعی از جهات مختلف قابل تأمل و عبرت‌آموز است که اگر تحقیقی گسترده در این زمینه انجام شود، نتایج مفیدی برای جامعه دینی خواهد داشت. از نظر محمدیان، تأمل در جاذبه‌های فرهنگ عاشورا که موجب بقا و استمرار و شکوه و بالندگی آن شده‌اند، همچون دستیابی به گنج با ارزشی است که می‌توان با بهره‌مندی از آن‌، در انتقال این‌فرهنگ به نسل جوان، تحولی شگرف و جهشی فوق‌العاده ایجاد کرد.

محمدیان می‌گوید در ماجرای کربلا، دشمنان امام حسین (ع) اعمال و کردار زشتی را مرتکب شدند که نشان از سقوط و انحطاط آن‌ها دارند اما ظلمت رفتار آن‌ها فضایی را پدید آورد که همه چشم‌های بینا غرق در تماشای انتخاب زیبایی یاران امام حسین (ع) شدند و چنان در این‌زیبایی خیره ماندند که برایشان فرصتی برای مشاهده آن‌زشتی‌ها باقی نماند.

به گفته مؤلف کتاب «زیبایی‌های کربلا»، در این‌کتاب سعی شده با نگاهی زینبی به جریان کربلا نگاه شود و برگی زرین و در عین حال خونین از تاریخ کربلا ورق زده شود و زیبایی‌هایی که زینب کبری می‌دید و به آن‌ها می‌بالید، پیش روی مخاطب قرار گیرد.

این‌کتاب، زیبایی‌های کربلا را در ۱۴ فصل جستجو می‌کند که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «حق‌محوری»، «عزت‌مداری»، «وفاداری و استقامت»، «دلسوزانه‌ترین برخوردها با دشمن»، «زیباترین بازگشت‌ها»، «شورانگیزی جوانان و نوجوانان»، «پیرمردان زنده‌دل»، «بزرگواری غلامان»، «شیر زنان کربلا»، «عبادت‌های عاشقانه»، «زیباترین شب تاریخ»، «شجاعت و شهادت‌طلبی در کربلا»، «امام بر بالین یاران»، «اشعار زیبای کربلا».

در ادامه بخش‌هایی از این‌کتاب را مرور می‌کنیم:

مسلم بن عوسجه، کوفی وفادار

مسلم بن عوسجه نیز از پیرمردان بسیار محترم سپاه حسینی در کربلاست.

مسلم از صحابه پیامبر و مردی شجاع و مقیم کوفه بود و جزو کسانی بود که به امام (ع) نامه نوشته و به کوفه دعوت نموده بود! مسلم پس از شهادت مسلم بن عقیل برای حمایت از حضرت حسین (ع) به همراه اهل و عیالش از کوفه خارج و به آن حضرت ملحق گردید و به پیمان خود تا آخرین قطره خون وفادار ماند.

در شب عاشورا مسلم بن عوسجه ازجمله کسانی بود که در اظهار وفاداری به امام (ع) سخن گفت و به حضرت عرضه داشت:

«ما چگونه دست از یاری تو برداریم و تو را در محاصره این دشمنان تنها گذاشته و برگردیم؟! نه به خدا سوگند که چنین نخواهد شد! خداوند مرا در حالی که از تو جدا شده‌ام نبیند! به خدا سوگند من از تو جدا نمی‌گردم تا با نیزه خود سینه دشمنان تو را بشکافم و تا شمشیر در دست من است با آنان بجنگم و اگر هیچ سلاحی نداشتم با سنگ و کلوخ به جنگشان می‌روم، و در هر حال بین من و تو فاصله نخواهد افتاد مگر زمانی که در کنار تو جان به جان‌آفرین تسلیم کنم!»

در روز عاشورا آنگاه که مسلم بن عوسجه با تن خون‌آلود به روی خاک افتاد و هنوز رمقی در وی بود، امام (ع) به همراه حبیب بن مظاهر به بالین وی آمد و در کنارش نیست و فرمود:

«رحمت خدا بر تو باد مسلم! سپس این آیه را خواندند: بعضی از آنان به پیمان خویش عمل نمودند (و به شهادت رسیدند) و بعضی دیگر در انتظار به سر می‌برند و تغییر و تبدیلی در عهد و پیمانشان نداده‌اند.»

در اینجا حبیب بن مظاهر خطاب به مسلم گفت: «مسلم کشته‌شدن تو برای من سخت است ولی به تو مژده می‌دهم که چند لحظه دیگر وارد بهشت خواهی شد!»

مسلم در پاسخ وی گفت: جزاک الله خیرا

حبیب به گفتارش ادامه داد: «اگر می‌دانستم که پس از تو بلافاصله به میدان نخواهم رفت دوست داشتم که اگر وصیتی داری انجام دهم!»

مسلم با صدای ضعیف در حالی‌که به حضرت حسین (ع) اشاره نمود به حبیب گفت: «وصیت من این است که تا پای جان دست از او برنداری و خود را فدای او سازی!»

حبیب گفت: «به خدا سوگند که این‌وصیت تو را عمل خواهم کرد.»

در این‌لحظه مسلم جان به جان‌آفرین تسلیم کرد و روح بزرگش به شهدای اسلام پیوست.

آماده عبور از پل مرگ و آزادی از زندان دنیا باشید!

بعد از اقامه نماز صبح روز عاشورا امام (ع) رو به یارانش کرد و فرمود: ای بزرگ‌زادگان! صبر و شکیبایی به خرج دهید که مرگ چیزی جز یک پل نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده به بهشت پنهاور و نعمتهای همیشگی آن می‌رساند، چه‌کسی است که نخواهد از یک زندان به قصری انتقال یابد! و همین مرگ برای دشمنان شما مانند آن است که از کاخی به زندان و شکنجه‌گاه منتقل گردند! پدرم از رسول خدا (ص) بر من نقل نمود که می‌فرمود: دنیا برای مؤمن همانند زندان و برای کافر همانند بهشت است، مرگ پلی است که این گروه مؤمن را به بهشتشان می‌رساند و آن‌گروه کافر را به جهنمشان، آری نه دروغ شنیده‌ام و نه دروغ می‌گویم.

امام (ع) در چندجمله کوتاه تعریفی از مرگ کردند که یارانش با آغوش باز و شادی‌کنان به استقبال آن رفتند و صحنه‌های فوق‌العاده حماسی از شجاعت و شهامت را در آن روز آفریدند.

بر بالین زهیر

زهیر در روز عاشورا پس از یک‌حمله و جنگ شدید به حضور امام برگشت و در حالی که دستش را به روی شانه امام گذاشته بود و برای بار دوم اجازه میدان می‌گرفت به حضرت عرضه داشت:

می‌روم، جانم فدای تو باد که هدایت یافته و هدایت گردید، امروز روز ملاقات جد تو می‌باشد.

و روز ملاقات حسن و علی مرتضی و جعفر طیار آن جوانمرد سلاح به تن است.

و روز ملاقات حمزه اسدالله آن شهید زنده است.

بعد از شهادت زهیر حضرت در بالینش حاضر گردید و با این‌جملات از وی تقدیر نمود:

خداوند تو را از رحمتش دور نگرداند ای زهیر، و بر قاتلان تو لعنت کند، لعنتی که برای مسخ شده‌ها و به‌صورت میمون و خوک درآمده‌هاست.

کد خبر 5553269

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha